سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تعداد کل بازدید : 9592

بازدید امروز : 8

بازدید د?روز : 1

رقابت سخت اصولگرایان بااصلاح طلبان در شهر بوشهر - وبلاگ خبری بندردیر

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

درباره خودم

لینک به لوگوی من

رقابت سخت اصولگرایان بااصلاح طلبان در شهر بوشهر - وبلاگ خبری بندردیر

بایگانی

پاییز 1385

جستجوی سریع

:جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

اشتراک

 

این دلها همچون تنها به ستوه آید پس براى راحت آن سخنان تازه حکمت باید . [نهج البلاغه]

رقابت سخت اصولگرایان بااصلاح طلبان در شهر بوشهر

نویسنده:عبدالمحمد شعرانی::: سه شنبه 85/9/21::: ساعت 1:4 عصر

حسن مختارزاده
روزگار غریبی‌ست غریب تر از غریبه‌های شهر، غریب‌تر از غریبه‌ای که گاهی حس می‌کنی آشناست و یا گم شده‌ای است در غبار فراموشی ، روزگار غریبی‌ست وقتی در میون هزار هزار آشنای شهر خود را غریبه‌ای بیش ندانی ..
آهای آقای فیلسوف که کلاهم را به احترام عظمت نامت از سر برداشته و تعظیمت می‌دارم از کدامین دیاری
ـ بوشهر
ـ بوشهر؟ ... از توابع بندر عباس؟
ـ نه بابا بوشهر از توابع بوشهر
آهای صاحب اندیشه، آهای صاحب کلام ... آهای نویسنده ... شاعر ... نقاش ... اهل کدامین دیاری کین چنین شور می‌سرائی در سر یا که می‌خوانی قصه ای از دل …
ـ با منی یا آن غریبه که منم اگر با منی آن غریبه‌ای که منم باید بگویم ... بوشهر ...
ـ بوشهر؟ پس بلوچ هستی تو … بلوچ
آهای محقق … پژوهشگر … دکتر … صاحبان کلام و پیام اهل کرسی خطابه … تو که سر به کوی شمالی یا که تهران بزرگ و کوچه باغهای اصفهان و فارس‌، از کدامین دیار ریشه بدین سوی نشانده‌ای ... هان؟
ـ با منی ؟ یا آن من غریبه ای که منم … در هر حال بوشهری ام … نه از توابع فارسم … نه کهکیلویه بویر احمد … نه سیستان ... یا که بلوچ پای گذارده بر دریای شن و ماسه بوشهریم . از گناوه می آیم ، اهل دیرم، زاده دیلم ، از تبار کنگان ، دشتی زاده‌ام
دشتستانی ناب تنگشتانی پرورم . شناختی من را ؟ …
بوشهر … چگونه غریبه‌ات می‌دارند این قوم … تو که نشان از قوم داری بر خود … ای داد ...
چه غریبانه نگاهت می کند این قوم ...
اما چند نکته حرفهای شکستنی...
بانی خیر از راه رسد نه شتابان ... آهسته و آرام و دستهایی‌ که به یاری ... تا بدور از هر گونه بخل و کینه‌ای ... تا بدور از هر گونه شکوه‌ای ... تا بدور از هر گونه سرک کشیدنی بر زوایای درونی اندیشمندی هر ساله‌ی سال ... یا چند سال در خردینه جشنی تجلیلی بر پای بدارد از سر شوق... تجلیلی از بزرگان قومی که غریبه‌ای بیش نمانده اندر هیاهوی غبار فراموشی ... از هر سوی ... از هر کوی ... حتی آنانکه بر کرانه‌ای دور لالائی غربت زمزمه می‌دارند در خویش ... و آنانکه زیر نگاه تیز آدمها و آدمکها سر به دنبال گمشده‌ی تن خویشتن یا خوشتن خویش . حتی آنانکه به نوعی طعن می‌شوند تیز خندکی زخمی . حتی آنانی‌ که رهایشان کرده‌ایم در خود ...
بسیارند نویسندگان چیره دست بوشهری از دیر باز دیر بر کوچه پس کوچه های این مملکت افسانه ای ، بسیارند شاعران صاحب کلام، چیره دستان ، چهره پرداز ، اساتید رنگ و قلم تصویرگران خوش نگار صاحبان صاحب مقام صحنه نمایش ، پنجه طلائیهای خوش نواز ، صاحبان حنجره داوری از قبیله موسیقی تا قبیله نوحه، مرثیه ، از شره سرایان خوش الحال ، از جادوگران زمین سبز ... از علوم مختلفه دیگر ... فقیهان بلند جایگاه سرزمین نور و مذهب از افتخار آفرینان صحنه جهاد هشت سال دفاع مقدس، اساتید دانشگاه ... آری... اینک که زمانی بگذشته و زمانی دیگر خواهد گذشت ... لازم آنست که بانی خیری رسد از راه نه شتابان ... آهسته و آرام ... هر چند که شاید جماعتی دیگر نقابی کنند در خاک، در شبانه روزان خدا ... که یکی پس از دیگری می‌رسد از راه ... تجلیلی باید از این جماعت ... تجلیلی به فراخور ... به فراخور نام استان که دیگر غریبه ‌اش نپندارند ... اینجا بوشهر است از توابع بوشهر نه بلوچستان ... نه هرمزگان ... نویسندگان ، هنرمندان ، ورزشکاران ، سخنرانان ، شاعران ، فقیهان ، اساتید علوم، علوم مختلفه ، که می‌داند از میدان علمند و علوم در این مملکت هزار افسانه ... بوشهر یند . اهل بوشهر ، از تبار دشتستان ، گناوه‌ای خوش نام ، از دیار دیر ، کنگان پر آوازه ، زاده دیلم ، پرورده تنگستان ، ریشه نشانده از دشتی ، پس چگونه غریبه‌شان می‌داریم ... هر سال ... و به طعنه گاهی و گاهی نامشان را از زمزمه می‌داریم بر لب ... نگذارید که دیگر بوشهر را با نی‌همبان نام گذارند ... و به نی همبان اشارتمان کنند ، چه بس سخت است بر این قوم که چنین بیگانه براهند ... عجب ... کدامین سوی توشه برداشته‌اید ای قوم ... بزرگان قوم کدامینند ... چه کس ... هان؟…
باز ذکر کلام را حنجره ای زخمی ترنم می‌دارم … مدیران ارشد قوم … جناب استاندار … صدا و سیما … فرهنگ و ارشاد … آموزش و پرورش … دانشگاه … تربیت بدنی… و … مراسمی گشائید هر سال به ذکر تجلیل از بزرگان قوم … هر کس … هر کوی و برزن … بوشهری‌های بوشهر … بوشهریهای خارج از بوشهر … بوشهریهای خارج از کشور … حیف … حیف از این زادگاه علم و هنر که همچون غریبه‌ای در کوچه پس کوچه های سرزمین هزار افسانه با کوله باری از سر درد … می‌خواند ترانه‌ای بر لب . روزگار غریبی‌ست ای دوست … هان؟ ... این طور نیست ... با من حرف بزن ... با من آن غریبه ای که منم


موضوعات یادداشت



[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

©template designed by: www.persianblog.com